۱۴ آذر ۱۳۸۶

صبح شد. خورشيد شروع به تابش كرد. گياهان، گل ها و سبزه ها روئيدند. گلي از خورشيد به دليل اين همه زيبايي كه به او داده تشكر كرد. خورشيد گفت گل شيپوري هم ديگر زيبايي دارد كه تشكر ميكني؟ گل شيپوري سر به زير انداخت وتا خود صبح گريه كرد و من تا خود صبح مي خنديدم.