اصلاً فكرش را نميكردم...
باور كردنش سخت بود...
بعد از اون همه سال...
اون همه انتظار...
اشتباه نكرده بودم. عليغولكُش خودمون بود. بالاخره پيداش كردم و همهي رمزهاي سگا را ازش گرفتم.
از اون روز بود كه زندگي من وارد يك مرحلهي جديد شد.
باور كردنش سخت بود...
بعد از اون همه سال...
اون همه انتظار...
اشتباه نكرده بودم. عليغولكُش خودمون بود. بالاخره پيداش كردم و همهي رمزهاي سگا را ازش گرفتم.
از اون روز بود كه زندگي من وارد يك مرحلهي جديد شد.
|