۲۷ فروردین ۱۳۸۷

- آقا و ضعیت دختر مختر چطوره؟
- دختر مختر؟
- آره دیگه بابا. چیزی تو دست و بالت هست یا نه.
- نه... نه... زیاد تو این حرفه دستی ندارم.
- آقا از من می شنوی از جوونیت استفاده کن. اگه از دست بره بعد پشیمون میشی. ببین کی بهت گفتم.
- یعنی استفاده از جوونی فقط همینه که شما می گید؟
- دیگه ما خوشیم به همین چیزا دیگه... پس تو چیکار میکنی روزاتو؟ تفریحت چیه؟
- بیدار میشم، فکر میکنم، می خوابم، می خونم، فکر میکنم، بیدار تر میشم، می جنگم... آهنگ هم گاهی گوش می کنم. البته بدون کلام.
- حالا شما که انقدر کتاب می خونی کجا را گرفتی؟
- مگه قراره جایی را بگیرم؟ اونایی که جایی را گرفتند هیتلر و پینوشه بودن...
- آره خب... حالا شما مخالفتت با دختر و این چیزا چیه؟
- مخالفتی ندارم. فقط تو ذهنت یک فرقی بین دختر و توالت قائل شو. دو تا شو یک وسیله ی رفع احتیاج نبین.
- اینطورام که شما فکر می کنید نیست... حالا چه کتابایی می خونی؟
- چه فرقی می کنه واست؟ تاریخی.
- تاریخ که هر چی بوده گذشته. واسه ی من این چیزا مهم نیست.
- آره . واسه ی تو به غیر از دختر، غذا و آروغ بعدش هم مهمه...
- ...