۳۰ شهریور ۱۳۸۷

"هر كي به گل دست بزنه شاپره نيشش مي زنه". اين شعر تهديد آميز چيه؟ ها؟ بگذار لااقل بچه بره كنار گل وايسه بعد تهديدش كن. تو خونه نشونديش رو پات اينو مي خوني كه چي؟ شاپره اصلاً يعني چي؟ ما شاپره نداريم. از يك طرف مي گيد گل زيبا و خوش بو و دوست داشتني است، بعد به بچه مي گيد دست نزنه؟ مي خواهيد لج بچه رو در بياريد؟ كِي مي خواهيد دست برداريد از اين كارا؟ باز اون يكي هست كه مي گه "آقا دزده سلام حالت چطوره سلام اگه هفت تير بكشي منو بكشي اسير ميشي". يك كانورسيشن بين دزد و بچه ترتيب دادي كه چي؟ كي اينارو مي سازه؟ شما به كلمه ها دقت كنيد. هفت تير، دزد، بكشي، اسير. انصافاً جز "سناريوي كشت و كشتار" اسم ديگه اي مي شود روش گذاشت؟ بعد مي گن از كلمه ي "لعنتي" كمتر استفاده كن. شما خودت را بگذار جاي من. واقع بينانه ريشه هاي "ترور" را در اين شعر نمي بينيد؟ حالا شما باز بگيد داره اغراق مي كنه. بعد اين قافيه ي لعنتيش كجا هست؟ خداييش قافيه داشت من كاري نداشتم. معلوم نيست رباعيه، غزله، ترجيع بنده، قصيده است... چيچيه اين؟ ها؟
بينديشيد...