جواب دندان شكن
عارفي در معبدي كوچك سر در جيب مراقبت فرو برده بود و دعا مي خواند. در اين هنگام جوانك گستاخي كه از آن مكان عبور مي كرد عارف را در حال عبادت ديد و بدو گفت: اي مرد در اين مكان چه مي كني؟ عارف از اين كلام جوانك نيك از جاي بشد( عصباني شد) وفرياد بر آورد: زبان درازي مي كني ابله؟ جوانك خيره سر و گستاخ گفت: قصد مان جسارت به ساحت عارف نبود. چيز هايي در باره ي خداي شما شنيده بودم. با خود گفتم بروم و جستجوي حقيقت كنم، چه بسا من نيز پذيراي گفته هاي شما باشم. عارف گفت: دور شو جوانك گستاخ. كفر حق مي گويي و در حالي كه حقيقت همچون روز روشن است حرف از جستجوي حقيقت مي زني؟ دور شو تا سنگي به سمتت رها نكردم. و با همكاري چند عارف ديگر شروع به پرتاب سنگ به سمت جوانك گستاخ و عوضي نمودند و او را از آن مكان فراري دادند. ماجراي "جواب دندان شكن" عارف تا سال ها زبان زد خاص و عام بود و سرمشق راه ديگرعرفا قرار گرفت.
عارفي در معبدي كوچك سر در جيب مراقبت فرو برده بود و دعا مي خواند. در اين هنگام جوانك گستاخي كه از آن مكان عبور مي كرد عارف را در حال عبادت ديد و بدو گفت: اي مرد در اين مكان چه مي كني؟ عارف از اين كلام جوانك نيك از جاي بشد( عصباني شد) وفرياد بر آورد: زبان درازي مي كني ابله؟ جوانك خيره سر و گستاخ گفت: قصد مان جسارت به ساحت عارف نبود. چيز هايي در باره ي خداي شما شنيده بودم. با خود گفتم بروم و جستجوي حقيقت كنم، چه بسا من نيز پذيراي گفته هاي شما باشم. عارف گفت: دور شو جوانك گستاخ. كفر حق مي گويي و در حالي كه حقيقت همچون روز روشن است حرف از جستجوي حقيقت مي زني؟ دور شو تا سنگي به سمتت رها نكردم. و با همكاري چند عارف ديگر شروع به پرتاب سنگ به سمت جوانك گستاخ و عوضي نمودند و او را از آن مكان فراري دادند. ماجراي "جواب دندان شكن" عارف تا سال ها زبان زد خاص و عام بود و سرمشق راه ديگرعرفا قرار گرفت.
|